بنوشه فرهت
«نهال تجدد» از آن آدمهایی است که چشمانشان عمق دارد و نگاهشان بس گیراست. این را از همین دور و از پشت تصاویر بهخوبی میتوان دریافت و کیست که نداند چشمها سرچشمه روحاند. کافی است لحظهای پای صحبتش بنشینیم تا در آنی به همان تک لحظه گره بخوریم و تا آخر کلام همراهش بمانیم که کلامش سرشار از آرامش و شور است.
نهال تجدد، نویسنده و پژوهشگر، زبان و ادبیات چینی خوانده و دکترای زبان چینی دارد اما دغدغه فرهنگ و زبان فارسی لحظهای از او دور نشده و کارهایی که انجام داده و یا به نحوی به آنها پرداخته گواه این امر است. تجدد دغدغه تاریخ، زبان و ادبیات فارسی را در طول عمر بر دوش خود کشیده و بهنوعی میتوان گفت حلقه اتصال و ارتباط چهرههای شاخص فرهنگ ایران و فرانسه بوده است. بیشک نقش او را در آشنایی همسر فرانسویاش با فرهنگ ایرانی نمیتوان نادیده گرفت چنانکه «ژان کلود کریر» در جایی گفته است «وقتی میخواهیم به یک فرهنگ اهمیت بدهیم درواقع باید مردم آن فرهنگ را هم دوست داشته باشیم که برای عشق به این ملت، همسر من نقش مهمی را ایفا کرد». بودهاند کسانی که همین دغدغه را داشتهاند و این ذهنیت مشترک و تلاشهای همسو باعث شده بود تا آنها بیشتر به هم نزدیک شوند. داریوش شایگان بهعنوان یکی از دغدغهمندان شناساندن فرهنگ ایرانی به فرانسویان، یکی از همین افراد است. کریر در نام آوردن از افراد این حلقه نام او را در صدر میآورد و از او بهعنوان فردی یاد میکند که همصحبتش پیرامون فرهنگ ایران بوده است. از دیگر افراد میتوان به عباس کیارستمی اشاره کرد که ژان کلود طبق گفته خودش از اولین کسانی بود که در وصف او مقالهای در مطبوعات فرانسوی نوشت و گفت «فیلمساز بزرگی به دنیا آمده است». این روند و اتصال تا به امروز ادامه پیدا کرده و شاید بتوان آخرینشان را تا این زمان گلشیفته فراهانی دانست.
تجدد در نوشتن هم همواره این دغدغه را در ذهن داشت و همین بود که در نوشتنهایش به فارسی و فرانسوی مردم عادی و درکی که آنها از متون خواهند داشت، برایش اولویت داشتند و همواره تلاش کرده تا حرفهایش را به عمق وجود مردم برساند. نهال تجدد نویسندهای است که از عمق جان مینویسد. سخنرانیاش در شبِ کلود چنان خودمانی و کلمات و جملاتش چنان ملموس بود که بهسادگی میتوان دوستش داشت حتی وقتی هنوز غریبهای بیش نیست. تجدد در شب «ژان کلود کریر» فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس مشهور فرانسوی که به همت مجله بخارا در شانزدهم آبان ماه ۱۳۹۸ در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد میگوید یکی از درسهایی که در زندگی از همسرش «ژان کلود» آموخته این بوده است: «از کار دشوار نهراسیدن» و گویی او خود بنمایه این واقعیت را داشته که توانسته آن را بیاموزد چراکه در جایی در توضیح دلایل انتخاب رشته دانشگاهیاش اشاره میکند که چون سخت بوده آن را انتخاب کرده است!
دغدغههای نهال تجدد درباره مولانا و در پی پاسخ سوالات رفتنها، منتج به تحقیق و نگارش شد. یکی از کتابهایی که میتوان آن را ماحصل این روند شناخت دانست «در جستجوی مولانا» نام دارد. کتاب دیگر «عارف جانسوخته؛ داستان شورانگیز زندگی مولانا» است که آن را به قول خودش برای فرانسویها نوشت تا مولانا را به آنان بشناساند که مولانا در آنجا چندان آشنا و شناختهشده نبود. بهصورت کاملا هدفمندی برای این کتاب قالب رمان را برگزیده چراکه هدف اصلی او بردن این شناخت به میانهی مردم و در دل آنها بود و چه چیزی بهتر از قالب رمان برای این کار؟ این کتاب او را مهستی بحرینی به فارسی ترجمه کرده است. تجدد همچنین در کتابی با عنوان «ملک گرسنه؛ تقویم شمس تبریزی» به شمس تبریزی که کمتر از او خواندهایم، پرداخته است. او برای این کتاب منابع گوناگونی را بررسی کرده و در تلاش برای خلق روایتی منسجم، خواستنی و قابلاعتماد موفق بوده است. او در این کتاب به مولانا، آشنایی او با شمس و جدایی آنها نیز پرداخته است. تجدد این کتاب را خودش به فرانسه نیز ترجمه کرده و در اتفاقی خوشایند دو نسخه فارسی و فرانسه کتاب بهصورت همزمان روانه چاپ شدند. علاوه بر این مقولات او آثار دیگری نیز دارد که هرکدام بهنوعی نقشی ارزنده در زمانه خود ایفا کردهاند. تلاش او در نویسندگی انتقال رنگوبوی زمانه در داستانها و روایتهایش بوده است. کاری نهچندان آسان که تنها راه انجام آن احاطه داشتن به موضوع و مطالعه منابعی در حوزههای مرتبط است چهبسا او برای تصویر درست زمانهای که از آن میگوید حتی از «ابنبطوطه» چیزهایی خوانده تا حالوهوای آن روزگار را بهخوبی درک کرده و بتواند آن را بهدرستی به خواننده انتقال دهد چراکه او معتقد است این آگاهیهای تاریخی هستند که روایتهای صحیح را برای ما به همراه میآورند. همین اعتقاد است که سبب شده تمامی آثارش از پی یک جستجو و واکاوی پدید آمده باشند.
* عنوان یادداشت برگرفته از کلام مولانا است.
اخبار مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید