مدیران صداوسیما این روزها به واسطه قدرتی که در اختیار دارند به دنبال حذف رقبا هستند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند.
روزگار_مهدی درستی: هیاهوی بسیار برای هیچ، این جمله کاملترین توصیف برای رویکرد مدیران سیما در چند سال اخیر است، رویکردی اشتباه که این رسانه عریض و طویل را به بیاثرترین و منحطترین حالت خود در تمام دوران بدل کرده است.
تلویزیون مدتهاست که از دوران اوج خود فاصله گرفته و در تولید اثری ماندگار و مطلوب برای مخاطبان ناکام مانده است، اما نکته جالب توجه درباره این ناکامی بزرگ ادعاهای واهی و غیرواقعی مدیران صداوسیماست که گویی آب از آب تکان نخورده و اوضاع به بهترین نحو برای این رسانه سپری میشود.
این در حالیست که سطح نازل تولیدات تلویزیون سالهاست که تمامی تماشاگران جعبه جادویی را پس زده است اما مدیران خود را به خواب زدهاند و به جای آنکه به فکر چارهای برای بهبود شرایط باشند با استفاده از قدرت خود رویکرد دیگری را برای سر پا ماندن در پیش گرفتهاند، رویکردی که نتیجه عکس داشته و به جای جذب به دفع مخاطبان انجامیده است.
در واقع پس از یک دهه تاریخ برای تلویزیون تکرار شد و این بار چهرههای محبوب و تاثیرگذار را نه خودخواسته بلکه با سیاستهای غلط مدیران از تلویزیون رفتند. مدیران هم برای جبران خلا ایجاد شده برنامهها و چهرههای جدیدی را جایگزین پیشینان کردند اما این بار هم جز شکست چیز دیگری عایدشان نشد.
در چنین شرایطی بود که مدیران شکست خورده به فکر حذف رقبا با استفاده از قدرت خود در ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) افتادند که در روزهای اخیر ابعاد مختلفی این قدرتنمایی را دیده و شنیدهایم.
نخستین نمونه آن پخش خبر شوکآور واگذاری شبکه نمایش خانگی رقیب سرسخت مجموعههای تولیدی تلویزیون به صداوسیما بود. اتفاقی که مخالفت جدی بسیاری از فعالان حوزه فیلم و سریالسازی را به همراه داشت، چرا که بدین ترتیب سطح پایین آثار تولیدی صداوسیما به شبکه نمایش خانگی هم تسری پیدا کرده و شبکه نمایش خانگی که کارنامه قابل قبولی در جلب نظر مخاطبان دارد به مجموعهای شکست خورده چون صداوسیما تبدیل میشود.
از طرفی خطوط قرمز و سانسور در تلویزیون پررنگتر و تیزتر از شبکه نمایش خانگی است که با واگذاری؛ تولید کنندگان با محدودیتهای بسیاری رو به رو خواهند شد که دودش در چشم کیفیت خواهد رفت.
اما تازهترین سواستفاده صداوسیما از قدرت به جلوگیری از پخش و عدم صدور مجوز برای برنامه چهرههایی چون رامبد جوان و عادل فردوسیپور در بستر وب و VOD است. در واقع با این رویکرد هنرمندان در منگنه شدیدی قرار میگیرند تا ناچار به همکاری یا بازگشت به تلویزیون شوند چون مدیران تاب و تحمل حضور رقیبی سرسخت و پرطرفدار را ندارند.
اتفاقی که برای رامبد جوان هم رخ داد و طبق شنیدهها قرار است برنامه اینترنتی «استنداپ شو» او در قالب «خنداننده شو 3» از تلویزیون پخش شود.
فردوسیپور هم که پس از جدایی از شبکه سه سیما با درخواست گسترده مخاطبان «90» برای ساخت برنامهای فوتبالی در بستری تازه رو به رو شد؛ به تازگی قصد ساخت برنامهای تخصصی در زمینه فوتبال برای بستر وب داشت که همان ابتدا مسئولان آب پاکی را روی دست او ریختند که مجوزی به او نخواهند داد.
این تصمیمات در حالی گرفته شده و میشود که دست خالی صداوسیما در زمینه عرضه محتوای مطلوب به مخاطبان برای همه واضح و روشن است، از سریالهای اخیر چون «دخترم نرگس»، «شاهرگ» و «آخر خط» گرفته که در جذب مخاطب بسیار ناکام بودند تا برنامههای جایگزین چون «فوتبال برتر» که نتوانست حتی در جمع 10 برنامه پربیننده تلویزیون هم قرار بگیرد.
آنچه مشخص است انحصار طلبی تلویزیون نتیجه مثبتی نداده و نخواهد داد و ادامه این رویه به چیزی جز از دست دادن همین تعداد مخاطب اندک ختم نخواهد شد، هر چند مدیران نشان داده اند که علاقه و نظر مخاطب چندان اهمیتی در تولیدات برایشان ندارد.
دیدگاهتان را بنویسید